هر دیواری که سر پا میشود، امیدی تازه در دل مردم جوانه میزند و هر خانهای که ترمیم میشود، خاطرهای تلخ از بحران را کمرنگتر میکنند. هر قدر آثار تخریب بیشتر در سطح شهر باقی بماند، شهروندان بیشتر با تداعی بحران و اضطراب مواجه میشوند. این مناظر ویران، نهتنها چهره شهر را زشت میکند بلکه ذهن و روان ساکنان را هم زخمی نگه میدارند. به همین دلیل، تأخیر در بازسازی، بهویژه در مناطق آسیبدیده شهری، تبعاتی فراتر از کالبد شهر دارد. بازسازی اما نیازمند یک ساختار منسجم اجرایی است. اگر قرار باشد چندین نهاد بهصورت موازی و بدون هماهنگی وارد عمل شوند، نتیجه چیزی جز تأخیر، اتلاف منابع و سردرگمی نخواهد بود. بااین حال شهرداریها باتوجه به ساختار و توان اجراییای که دارند میتوانند بهعنوان متولی اصلی بازسازی وارد عمل شوند اما باید توجه داشت که تأمین اعتبار مالی پروژه، بر عهده شهرداری نیست. این بخش نیازمند تخصیص بودجه از سوی دولت است. در گذشته، ستادهای بازسازی مانند آنچه در خرمشهر و آبادان فعال بود، وظیفه بازسازی را با بودجه مشخص برعهده داشتند. امروز نیز میتوان یا چنین ستادی را دوباره فعال کرد یا همان مسئولیت را به شهرداریها سپرد مشروط بر آنکه دولت منابع مالی کافی را برای تسریع این روند در اختیار آنها بگذارد. اگر بازسازی به تعویق بیفتد، آسیبها فقط روانی نخواهند بود چراکه پس از مدتی مناطق آسیبدیده به فضاهای بیدفاع شهری تبدیل میشود؛ محلهایی برای گسترش آسیبهای اجتماعی چون کارتنخوابی، اعتیاد و ناامنی. بنابراین بازسازی سریع، ضرورتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.